یه لحظه ترمز کنید!!!

توقف بیجا اینجا بهتره

یه لحظه ترمز کنید!!!

توقف بیجا اینجا بهتره

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر طنز» ثبت شده است

ای سرو بلند قامت دوست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۴ ، ۰۴:۲۰
جواد برادران

پیشگویی حکیم ابوالقاسم فردوسی وزارتِ جوادظریف را : 
همی بعدِ تاراجِ محمودیان 
یکی دولتِ نو ببندد میان
 یکی شیخ آید به بانگِ امید 
که زیرِ عبا کرده پنهان کلید! 
چو خواهد جهان را به زیر آورد.
زِ مردان و گُردان وزیر آورد
 یکی از یکی پهلوان تر وزیر
به قوّت جوان و به دانش چو پیر
 کمر بسته تا بگذرد بیم ها 
رها گردد ایران ز تحریم ها 
 میانِ وزیران یکی "دیگر" است 
که یک گردن از دیگران سرتر است! 
اگرچه وِرا بس عجیب است ریش
رَوَد کارِ ایران زِ ریشش به پیش! 
 وگرچه قبایش غریب آیدت
زِ گفتارِ او بوی سیب آیدت
 چو صلح است رایَش ، زِ چاهِ دهن، 
کبوتر درآید به جای سخن! 
سرانِ ممالک چو گِرد آمدی 
،مُخِ جمله ایشان به صحبت زدی! 
اگرچند ننگ است و باد است نام 
همی دان که او را جواد است نام!  وگرچه به شهرت ظریف است او 
جهان را به همت حریف است او ! 
وزیری که در کشورِ اجنبی 
سخن در میان آوَرد از نبی 
که بادِ سرِ دشمن و خویش و دوست 
چنان چون سلیمان به فرمان اوست 
 بیابد از او مُلکِ ایران شهی 
نگردد اگر در حقش کوتهی 
خدایش همیشه نگهدار باد 
همیشه به تایید دادار باد.
سه محمود بر خاک ما تاختند
به تخریب این خاک پرداختند:

یکی غزنوی بود و بیدادگر
که نی با خدا بود و نی با بشر

دوم بود افغان و مرگ آفرین
که سرها برید از یسار و یمین

سوم بود نابخرد گرمسار
که ماندیم از کار او شرمسار

خدایا به حق ارس رودها
رهامان کن از شر محمودها...

ولی غزنوی جرم جبران نمود
به آبادی مل
وافغان به ایران وفادار شد
بعهدش بس آبادی وکار شد

رهانید کشور زسلطان حسین
صفاهان وتبریزوحتی خمین

ولی مردک گرمساری زشت
زخودغیر دزدی وزشتی نهشت

خزانه بتاراج بردی چنان
که فقرش گرفتی کران تا کران

دروغ وفسادو رش واختلاس
چنان گسترانید بی اقتباس

بتاریخ کس را نباشد دلیل
که در اوج مکنت خفیف ذلیل

کجا برده هفتصد هزاران هزار
برآورده از ملت خود دمار

تجارت وصنعت زاو ناتوان
وفریاد مردم برفت آسمان

نظام ونسق را بهم بردرید
بدزدید ودرکنج عزلت خزید

چو موشی به سوراخ پر دانه شد
زکارش جهان مات وحیرانه شد

بتاریخ ما لکه ی ننگ بود
که تخریب او بدتر از جنگ بود

دکتر داوود کیاقاسمی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۴
جواد برادران

خاک ایران یکسر از دکتر پر است
هرکه دکتر نیست نانش آجر است
ملک ایران سرزمین دکتران
این‌قدر دکتر نباشد در جهان
شهر دکتر، کوچه دکتر، باغ دکتر
کبک دکتر، فنچ دکتر، زاغ دکتر


عابران هر خیابان دکترند
دانه‌های برف و باران دکترند
هم وزیران هم مدیران دکترند
بیشتر از نصف ایران دکترند
هرکه پستی دارد اینجا دکتر است
دیپلم ردی‌ست، اما دکتر است

هرکه شد محبوب از ما بهتران
هرکه شد منصوب بالا دکتر است
هرکه رد شد از در دانشکده
یا گرفته دکتری، یا دکتر است
شعر نو مدیون دکترها بوَد
تو ندانستی که نیما دکتر است؟



شاعر تیتراژهامان دکتر است
مجری اخبار سیما دکتر است
آن‌که مثل آفتاب نیمه‌شب
سر زد از صندوق آرا دکتر است
شاد باش ای دکتر آرای ما
دکترای جمله دانش‌های ما

ای تو افلاطون و جالینوس ما
دکترایت نخوت و ناموس ما
در جهانی که پر است از نابغه
دکتری چندان ندارد سابقه
بی‌سبب افسرده‌ای، غم می‌خوری
سرزمین ماست مهد دکتری

خط‌مان وقتی شبیه میخ بود
ای‌بسا دکتر در آن تاریخ بود
این‌همه آدم که در عالم نبود
آدمی کم بود و دکتر کم نبود
من نگویم، شاعران فرموده‌اند
رخش و رستم هردو دکتر بوده‌اند

گرچه باشد قصه‌ها پشت سرش
دکتری دارند ملا و خرش
شاعران از رودکی تا عنصری
بی‌گمان دارند هریک دکتری
شعله‌های عشق چون گر می‌گرفت
آتشی در خیل دکتر می‌گرفت

عشق با دکتر نظامی قصه‌گو
عشق با دکتر سنایی رازجو
عارف شوریده دکتر مولوی
نام پایان‌نامه او مثنوی
حافظ و سعدی و خواجو دکترند
سروقدان لب جو دکترند
وحشی و اهلی و صائب دکترند
تاجر و دهقان و کاسب دکترند

عالمان را خود حدیثی دیگر است
حجت‌الاسلام دکتر بهتر است
بحث‌های جعل مدرک نان‌بری‌ست
بهترین سرگرمی ما دکتری‌ست
عده‌ای مشغول دکترسازی‌اند
عده‌ای سرگرم دکتر‌بازی‌اند

دکتر امینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۰۸:۵۵
جواد برادران
persianstat(10237976, 0);