یه لحظه ترمز کنید!!!

توقف بیجا اینجا بهتره

یه لحظه ترمز کنید!!!

توقف بیجا اینجا بهتره

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طنز جبهه» ثبت شده است

بچه ها سنگر رو گذاشته بودند رو سرشون، که یوسفی گفت:" اومد! ساکت باشین!".
علیرضا، پتویی برداشت و دوید، ایستاد دم در سنگر.
یوسفی دوباره اومد و گفت:" حالا میاد".
لحظه ای گذشت. صدای پای کسی اومد که پیچید داخل راهرو سنگر. سعید برق رو خاموش کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۴ ، ۰۳:۲۹
جواد برادران

سرهنگ عراقی گفت "برای صدام صلوات بفرستید"
برخاستم با صدای بلند داد زدم " سرکرده اینها بمیرد صلوات" طوفان صلواتبرخاست
"قائد الرئیس صدام حسین عمرش هرچه کوتاه تر باد صلوات"
سرهنگ با لبخند گفت بسیار خوب است . همین طور صلواات بفرستید
"عدنان خیرالله با آل و عیالش نابود باد صلوات " طه یاسین زیر ماشین له شودصلوات طوفان صلوات در حدود یک ساعت نفرین کردیم و صلوات فرستادیم


پس برادر من تو هم صلوات بفرست

_______________________________________________برای دیدن باقی مطلب به ادامه مطلب بروید 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۱
جواد برادران
persianstat(10237976, 0);