پادشاه و پند هیزم شکن
روزی بود و روزگاری. در دیاری پادشاهی زندگی می کرد. روزی از راهی می گذشت و هیزم شکنی را دید. پادشاه به هیزم شکن گفت داری چه کار می کنی؟ گفت: در حال شکستن هیزم هستم برای به دست آوردن مخارج زندگیم. هیزم شکن به پادشاه گفت: شما در حال انجام چه کاری هستی؟ پادشاه گفت: در حال پادشاهی.
- داغ ترین جوک های چهل و پنج دقیقه
- کوروش در قرآن
- حقوق پایمال شده ی زن در اسلام !!!
- کوروش مزاجی و کوروش پرستی پدیده ی نو پا و مسخره ی عالم امکان.
- مطالب طنز ، جواد خیابانی!!!
- شعر امام زمان ، آموزنده و جالب!!
- داستان آموزنده ای از علامه بهلول گنابادی
- شعر صبح صداق
- شعر امام رضا.... بسیار زیبا
- داستان جنگ(طنز جبهه)